دفتر یازدهم
دلم خیلی گرفته دوست دارم ضجه بزنم قصد نداشتم دل خواهرم رو اذیت کنم اخه خیلی نارحته 10 ساله بچه دار نمی شه البته خودش گفته بود اگه بچه ای پیدا بشه من قبول میکنم اما و من از بهزیستی یکی پیدا کردم و که یه بچه پیدا شده حالا که بهش گفتم گفت من فقط بچه ی خودم رو می خوام و می گفت هر ازگاهی این زخم کهنه سر بازمی کنه خدایا مرا ببخش که ناراحتش کردم خدایا غلط کردم می دونم الان چه حالیه خدا تو که این قدر بزرگی خودت نصیبش کن خدایا تو که به حضرت زکریا یحیی دادی و ابراهیم اسحق رو دادی و به حضرت مریم حضرت مسیح رو دادی خدایا تو که قادر و متعال هستی بهش ببخش خدایا خیلی دلم گرفته حلالم کن کاش اصلا هیچ بچه ای پیدا نمی شد و من دل این خواهرم رو نمی شکوندم و یاد اور لحظه های سختش نمی شدم خدایا حلالم کن و تو ای خدای مهربون دلش رو شاد کن به حق حضرت زهرا (س) خدایا تو دلش رو شاد کن خدایا باور کن اگه به اون وزدتر از من بدی ناراحت نمی شم و ذوق می زنم و سجده شکر به جا می یارم ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مهربان عالم و هستی
ای منان