منتظر یه فرشته

دفتر اول

1391/11/28 14:52
نویسنده : محدثه
160 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  اومدم  هرچی تو دلم هست رو بنویسم  و کمی این بغض و دلتنگی هام کم بشه و همه چی رو بنویسم نمی دونم می تونم یا نه و خیلی چیز ها رو که به هیچ کسی نمی تونم بگم  رو هم  بنویسم

 از کجا شروع کنم چند سالی که ازدواج کردیم حدود 6 ساله  و  6 ساله که منتظر یه فرشته ی ناز هستم که هر ماه من رو به انتظار می نشونه  نمی دونم  چی بگم می دونم مصلحت خداست  اما ادم بدی مثل من  نمی دونم می تونه  از پس این امتحان های خدا بر بیاد یا نه  نمی دونم  خلاصه داشتم براتون می گفتم   البته6 سال که انتظار نکشیدم  بهتره بگم 3 ساله که انتظارم داره به اوج خودش می رسونه  و من رو داره دیگه خیلی بد  می کنه  خسته شدم  می خوام اینجا راحت باشم  و بنویسم چیز هایی رو که مدت هاست  توی دلم غمباد کرده  و با شنیدن بارداری این و اون  و حرف های این و اون اینقدر حساس و نازک دل شدم که  به راحتی در عرض یک ثانیه اشک توی چشم هام جمع می شه  و بعد از اون هم روی گونه هام سرازیر می شه و هیچ کس جز ادم های منتظر مثل من نمی تونند این رو بفهمن خودشون می دونند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)